ارتباط
|
||
ارتباط حیاتی ترین نیاز بشر از گذشته تا امروز |
دست رو دلم نذار که خونه والا شهرِ پر از دود، شلوغه حالا
زلزله ای اگر بیاد اومده تا سر بجنبونی مَلَک اومده (1)
امان و فریاد و فغان از اون هارپ گهی از این هیپ و گهی از آن هاپ
که هر چی می کشیم از این آمریکاست اوباما یه طمع کارِ بد اداست
یه بار میگه پیشنهادِ بسته ای فرداش میگه حمله کنیم هسته ای
از هارپ و از هورپ می گن برامون هی هارت و هی پورت، هائیتی داغون
رئیس دولت دهم چی گفته؟ احمد محمود نژادی گفته:
"وضع گسل تو تهرون افتضاحه یه زلزله چند ریشتری تو راهه
تهرونو ترک کنید برید دِ یالا وام و زمین می دیم اگر برید ها!!!
تهرون ما 5 میلیونش اضافه اضافه آی اضافه وای اضافه (2)
وز دعاهای مردمِ کین گسل کان لم یکن، هو لنا لا فعل" (3)
وزیر تامین رفاه چی گفته؟ صادق محصولی برامون گفته:
"پیشگیری از زلزله ها عین کار محاله همه اش یه مشت اوهامِ، خواب خیاله
دستگاه می خواد دستگاه پیشگیرنده دستگاهی که زلزله رو توی زمین ببنده
اما یه فرمولی دارم راست کار بلایا حادثه و زلزله و باقی این قضایا
گناه نکن زلزله هم نمیاد آوار سقف روی سرت نمیاد
کمک به مردمو فراموش نکن هر کاری از دستت میاد زود بکن" (4)
امان از این زلزله، وای و افسوس از این همه حرفای خوشگل و لوس
زلزله به گناه و این حرف ها نیست حرکت های تکتونیک لایه ایست
هیچ کسی هم نمی دونه کِی می خواد زلزله ای بیاد یا اصلا نیاد
در آخر هم ما جزو 5 میلیونیم می خوایم بریم تو یه دِهات بمونیم
وام و زمین بگیریم و حال کنیم باهاش بریم یوروپ تجارت کنیم!!!
1: ملک الموت
2: اضاف را با لحجه ی غلام پیروانی بخوانید.
3: اشاره ای است به سخنان دکتر محمود: استان تهران 13 میلیون ساکن دارد که اگر حادثه ای اتفاق بیفتد چگونه باید این را جمع کرد؟ بنابراین تهران را باید خالی کرد و این دستوری نیست. هر چند بنده به وقتش از مردم خواهش خواهم کرد تا تهران را ترک کنند اما باید برای کسانی که از تهران می روند زمین و وام چهار درصد در نظر بگیریم . . . اقلا 5 میلیون نفر باید از تهران بروند . . . گسل های زیر تهران فعال باید باشد که به لطف دعای مردم فعال نیستند.
4: اشاره ای است به سخنان وزیر رفاه: اگر چه نمی توان فرض کرد تا دستگاهی اختراع شود که از وقوع زلزله پیشگیری کند اما می توان با جلوگیری از انجام گناهان کبیره، رسیدگی به امور مردم و غیره این کار را انجام داد و اینها بهترین فرمول در دفع بلاها و درمان چنین درد هایی است.
امروز جشن هسته ای است گویا! شبکه 1 داره یک برنامه پخش می کنه که دو تا مجری داره یکی از مجری ها هم نظام اسلامیه! توی سالن همایش های برج میلاد هم جناب آقای مجید انتظامی و دارو دسته اش دارن سمفونی انقلاب رو اجرا می کنند که البته ما تصویرش رو توی مانیتور پشت سر مجری ها داریم. چند دقیقه بعد از شروع سمفونی، نظام اسلامی گفت: بریم سمفونی رو تماشا کنیم. یهو هرچی ویولن و ویولن سل بود تو تلویزیون ظاهر می شه چشمام گرد شد ولی مطمئن بودم که این لحظات دیری نخواهد پایید
توی همین فکر بودم که دوربین دوباره استودیو رو نشون داد و نظام شروع کرد به مشاعره با اون یکی مجری برنامه! بعد از مشاعره ی دو مجری، نظام دوباره گفت که بریم برج میلاد و ادامه ی سمفونی رو ببینیم. اما این بار به جای برج میلاد رفتیم نطنز و UCF !!! بعدش هم دو سه تا کلیپ غرور آمیز پخش شد و دوباره نظام رو نشون دادن. هیچ خبری هم از برج میلاد و سمفونی نشد که نشد. حالا آقا نظام خیره خیره زل زد به دوربین و گفت: خب با هم سالن همایش های برج میلاد و سمفونی انقلاب رو دیدیم و شنیدیم!!!
آخه آآآآآآآدم! اگه قراره سمفونی پخش نشه خب از اول نشه که خیال همه راحت بشه که جای این جور قرتی بازی ها تو تلویزیون نیست. اگر هم خوبه و واسه انقلابه که . . . !
شد حکایت فیلم دعوت و به روح پدرم که تو عید پخش کردند که پر بود از پرش های یک گام و دو گام و سه گام از این صحنه به اون صحنه. واسه فیلم خارجی ها که اسمش سانسوره ولی جان خودم این جوریش دیگه جیزی جز خودزنی نیست که نیست.
بالاخره طلسم اين ننوشتن های من هم بعد از اين همه وقت شكسته شد.
واقعا اين كه ميگن 13 به در هر كی تو خونه بمونه نحوست يقه اش رو ميگيره راسته راسته. 13 نشستيم تو خونه در و ديوار تماشا كرديم نحس شديم! تو ايام عيد هم كه نگو و نپرس. ميوه و از همه مهم تر شيرينی و شكلات بود كه تناول می فرموديم. این لامصب كاسه ی صد سال به اين سال ها(كاسه ای بلوری شامل فندق، پسته، بادام، پسته شامی، تخمه كدو، تخمه قمی، تخمه ژابونی و بادام هندی) آدم رو از كار و زندگی ميندازه.
عيد ديدنی يك چيز جالب ديگه هم كه داره اينه كه مهم نيست شما در طول روز چند بار دايی و عمه و خاله و ساير بستگان رو ديده باشيد چون هر دفعه بايد لُپ مباركشون رو غرق ماچ كنید!!! و از الفاظی مثل قربونتون برم، فداتون بشم و عزیییییییییییزمی بهره ی کافی و وافی را ببرید و اگر اين اعمال سهوا و يا خدايی ناكرده عمدا انجام نشوند فرياد واااااااااااامصيبتا مجلس رو به لرزه ميندازه. حالا اين مراسم ماچ و بوسه به كنار، شما فكر كن مجبور بشی طی چهار روز متوالی در ايام عيد پسر داماد دايی پدرتون رو هر روز ببينین و هر دفعه هم داستان تكراری سفرشون رو به شرق دور! بشنوی و هی لبخند به لب بلند بگی احسنت!!! البته این نوع جلف بازی ها(ماچ و بوسه های بی مورد و احسنت گویی های بی مورد تر) مخصوص کسان دیگری است و وصله اش به بنده نمی چسبد. پست چهارشنبه سوزی را که یادتون نرفته. اگر فراموش کرده اید دوباره بخوانید.
خودم كه نفهميدم اين پست چی بود ولی همين كه وبلاگ از نحوست به در آمد بسی مايه ی خرسندی است.
![]() |