ارتباط
 
 
ارتباط حیاتی ترین نیاز بشر از گذشته تا امروز
 

روابط دختر و پسر در مناطق بالاشهر تهران به سوژه خبری شبکه فرانس 24 تبدیل شد.

به گزارش آخرین نیوز این شبکه گزارشهاي مردمي خود را به گزارشي درباره نحوه اشنا شدن و قرار گذاشتن پسرها و دخترها در بين خانواده هاي ثروتمند تهراني اختصاص داد . در این گزارش شخصی بنام السيو رستاني ساکن لندن که  براي ملاقات باخانواده اش به ايران سفر کرده از پدیده نادری در روابط دختر و پسر در تهران صحبت می کند رستانی در اخرين سفرش به تهران ؛از طریق پسر عموي خود با این پديده جالب که فقط در تهران و از طريق خودرو امکان پذير است، آشنا شد.

این شهروند درباره مشاهداتش از خیابان های شمال شهر تهران گفت:من در خانه پسرعمويم بودم. به او گفتم ايا مي تواني مرا به خياباني ببري که در ان پسرها و دخترها باهم ملاقات مي کنند؟ او مرا به خيابان ايران زمين در شهرک غرب برد. من با دوربينم مي خواستم از اين روش عجيب ملاقات فيلمبرداري کنم.

رستانی افزود :انجا خودروها کنار هم رانندگي مي کنند، سرنشينان يکي از خودروها پسر و سرنشين ديگر دختر.

ناگهان انها در وسط خيابان متوقف مي شوند و من خودم شاهد رد و بدل کردن شماره تلفن بين آنها بودم. اين واقعا عجيب است و هيچ جاي ديگر در جهان مشاهده نمي شود. اين خودروها در بين خياباني پرتردد متوقف مي شوند تا با هم شماره تلفن رد و بدل کنند و حتي چند دقيقه مانع تردد خودروهاي ديگر مي شوند.

وي افزود نمي دانم پس از ان چه  مي گذرد اما تصور مي کنم جايي باهم قرار مي گذارند و با هم حرف مي زنند. اين پديده عمدتا به قشر متوسط جامعه تهران مربوط مي شود و بيشتر بين انهايي  رواج دارد که براي خودنمايي ثروت زيادي دارند. به نظر من اين پديده فقط به اين علت شکل گرفته زيرا جاي ديگري براي ديدار بين جوانان در شهر وجود ندارد.

tabnak.ir



آخه اینم شد کار؟ نه... شد کار؟

ای جوانان ای خیره سران ای جنبه ندارااااااان! این قدر بی جنبه بازی درآوردید که شدیم سوژه خنده ی عوام الناس اونم از نوع اجنبی و هیچی ندارش! آخه برادر من،خواهر من آخه انساااااااان مگه تو خودت خوار مادر نیستی که... استغفرلله ربی. میدونی آخه تقصیر هم نداره جوون مردم که. طفلکی از وقتی ولی عصر یک طرفه شده همه ی تمرکز رفته سمت ایران زمین. البته ایران زمین از اولش هم موردش منکراتی بوده و مربوط به امروز و دیروز نیست. آهان!

آقایاااااان... جوانان ما اینند. حالا هی بیا تو رسانه ی ملی نشون بده که جوون مردم تو سیم ثانیه از اون رو به این رو و از همون رو به روی دیگر تغییر کرده و در آخر نیمرو و نهایتا تمام رو شده و طی یک حرکت اقدام آمیز همچین عینهون بره سر به زیر و متنبه گشته آنسان که نه خانی آمده و نه رفته است.

از اینا که بگذریم روی سخنم با شما جوانان است. برادران و خواهران عزیز! شما که سوار ماشین شاخسی بلندت هی بالا و پایین می کنی و فرت و فورت شماره میدی، تا حالا پیش خودت فکر کردی؟ دِ نه دِ فکر نکردی دیگه. همین باعث شده که این اجنبی جماعت مغرض که نه ننه هاشون معلومه نه باباهاشون عنر عنر پاشدن از بلاد کفر اومدن اینجا دارن به ریش نداشته ی من و تو می خندن که چی؟ که دختر پسرها تو خیابون به همدیگه شماره میدن. خب البته که اصل شماره دادن و شماره گرفتن که کار بدی نیست. مثلا همین شماره ی خود بنده دست عالم و آدم در گردشه. خب وقتی یه نفر اصرار و ابرام که شماره بدم چیکار باید بکنم؟ باید شماره بدم دیگه! دِ اگه شماره ندم فردا میره معتاد میشه دزدی میکنه کارتون خواب میشه و از افسردگی میوفته میمیره اونوقت خونش می افته گردن من.

ولی این که آدم راه مردم رو ببنده که شماره بده حقیقتا کار زشت و ناپسندیه. مرتیکه ی سه نقطه ی چشم سفید اجنبی برگشته میگه: هیچ جای دنیا شاهد چنین صحنه هایی نیستیم! یکی نیست بگه آخه ننه ات کو، بابات کو؟ چشمت رو باز کن ببین مملکتتون رو فصخ و فجور گرفته. خیابوناتون همه اش صحنه داره اونم چه صحنه هایی. حالا دوتا جوون باکلاس تو خیابون به هم شماره بدن کجاش صحنه داره... هان؟ اِ اِ اِ آخه بی حیای بی ادب این حرف چیه که میگی بعد از شماره دادن معلوم نیست چی میشه؟!!! آخه به تو چه بی همه چی. بعدش هم گور بابای اجنبی جماعت کردن که تو امور داخلی و خصوصیه جوانان این مرز و بوم پر گهر دخالت می کنه.

دم همه ی جوانان جیز!

 |+| نوشته شده در  جمعه سی ام مهر ۱۳۸۹ساعت 20:11  توسط مصطفی  | 
  بالا